بهنام اخوت | شهرآرانیوز - درام سیاسی «ضد» در بستر یک داستان عاشقانه تلاش دارد تا به وقایع و رویدادهای بعد از انقلاب و التهابات کشور در سال ۶۰ بپردازد. جایی که گروهک منافقین به فعالیتهایش فاز مسلحانه داده و همین عامل بسیاری از ترورهای مقامات سیاسی کشور در آن سالهاست. فیلمی که مشخصا به ماجرای بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیتا... بهشتی و یارانش اشاره دارد.
«ضد» به نویسندگی حسین ترابنژاد و کارگردانی امیرعباس ربیعی، صبح روز گذشته نخستین میهمان نوزدهمین جشنواره فیلم فجر مشهد بود و در سینما هویزه ویژه اهالی رسانه اکران شد. داستان «ضد» حول شخصیت «سعید» با بازی مهدی نصرتی میچرخد که در حزب جمهوری اسلامی نفوذ کرده و به عنوان یکی از اعضای گروهک منافقین در تلاش است تا اهداف سازمانیاش را جامه عمل بپوشاند. او در این مسیر مجبور میشود عشق خود را هم قربانی کند...
۲| «ضد» به طرز معناداری در تلاش برای الگو گرفتن از آثار موفق این ژانر در سالهای اخیر، چون «ماجرای نیمروز» است. «ضد»، «ماجرای نیمروز» نیست، اما در پرداخت و ساختار تلاش دارد تا از آن الگو بگیرد. با این تفاوت که قصه «ضد» بر خلاف «ماجرای نیمروز» کاملا آشفته و سردرگم است. منطقهای داستانی در «ضد» به سادگی برای بیننده قانونگذاری میشود و هیچ تلاشی برای شخصیتبخشی به آن صورت نمیگیرد. قصه عشق نقش اول داستان، «سعید» به «بیتا» آنقدر سطحی و دم دستی به مخاطب عرضه میشود که برای باورش نه تا استاندارد ربع زمان داستان، بلکه تا پایان هم باورپذیر نیست.
از طرفی دیگر ناصر، مغز متفکر گروهک که با بازی تأملبرانگیز و متفاوت نادر سلیمانی همراه شده است، به عنوان نقطه وصل سعید به گروهک منافقین بیشتر یک تیپ است. تیپی که به هیچوجه به شخصیت نزدیک نشده است. ناصر، سیگار دود میکند و گریم متفاوتی دارد. او با سکوتهایش به شخصیت پیچیده و مرموزش که هرگز پرداخت نشده، معنا میبخشد. گاه شعار میدهد و گاه در تلاش است تا با عباراتی چون؛ «چیزی که به نفع ماست، زدن بهشتی و تفکراتش است» تفکر ایدئولوژیک گروهک منافقین را به خورد بیننده پرده جادویی بدهد. البته نویسنده در پس این آشفتگی توانسته پایان خوبی ترسیم کند. شاید نقطه قوت فیلمنامه متوسط ترابنژاد، پایانبندی آن باشد.
۳| در کارگردانی، سکانس درخشان فیلم، به پایانبندی کار برمیگردد. سکانس خفه کردن بیتا در وان حمام. امیرعباس ربیعی، در حالی دومین اثر سینماییاش را به جشنواره فیلم فجر آورده که اولین آن هم دو سال پیش با نام «لباس شخصی» در ژانر سیاسی و ماجرای حزب توده ساخته شد. کارگردان جوانی که علاقهاش به ژانر سیاسی را با همین دو اثر نشان داده و باید دید در ادامه مسیر پرپیچوخمش در سینمای ایران باز هم به سراغ این سوژهها خواهد رفت؟ ربیعی چه در «لباس شخصی» و چه در «ضد» که کاری از حوزه هنری است، هرگز نتوانسته نبوغ رشکبرانگیز امثال مهدویان را به منصه ظهور بگذارد. او در «لباس شخصی» حتی از حمایت ابراهیم حاتمیکیا هم بهرهمند بود، اما هرگز فیلمش در حد و اندازه آثار ژانر سیاسی دهه ۹۰ از «بادیگارد» گرفته تا «سیانور» و «ماجرای نیمروز» نبود.
۴| سعید امیریان، یکی از اعضای گروهک تروریستی منافقین است که با بازی مهدی نصرتی در «ضد» مفهوم نفاق را به معنای واقعی کلمه نشان میدهد. امیریان داستان، آنقدر خوب نفاق را به تصویر میکشد که بیننده تا لحظه آخر این علامت سؤال را با خود دارد که واقعا موضع «سعید» قصه چیست؟ آیا او به واقع منافق است یا ته قبلش ریشههای انقلابی دارد؟ مهدی نصرتی که در «لباس شخصی» ربیعی هم نقش اول را ایفا میکرد، در «ضد» هم انتخاب اول آقای کارگردان بود و جنس بازی سرد او متأثر از نقشی است که دارد. نصرتی نمره خوبی بابت ایفای نقش «سعید» در «ضد» میگیرد. البته همانطور که پیشتر اشاره شد نباید از بازی متفاوت نادر سلیمانی هم در «ضد» به سادگی گذشت، اما دیگر بازیها در این فیلم در حد و اندازه بازیگران معمولی فیلم است.